مدادهای رنگی

مدادهای رنگی

اعترافات میمونی از شیناگاوا

هاروکی موراکامی فریبا گرانمایه آن میمون پیر را تقریبا پنج سال پیش دیدم ، در مسافر‌خانه‌ ای کوچک و مدل ژاپنی توی شهری در " گونما " که چشمه های آب گرم داشت . مسافرخانه ای روستایی ، یا دقیق تر، زهواردررفته ، که به سختی سرِ پا بود. اتفاقی یک شب آن جا ماندم.
+ نوشته شده در چهارشنبه 5 مرداد 1401ساعت 20:15 توسط مروان |